شاه رو به آنها کرده و گفت : «سرقلیانها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است» همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند : «براستی تنباکویی بهتر از این نمیتوان یافت» .
شاه به رئیس نگهبانان دربار – که پکهای بسیار عمیقی به قلیان میزد – گفت: « تنباکویش چطور است؟ » رئیس نگهبانان گفت : «به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان میکشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ام!»
شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت : مرده شوی تان ببرد که به خاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه بَه و چَه چَه کنید.
نخستین سوال این است که مدیریتهای کوتوله چه مشخصاتی دارند و چگونه متولد میشوند؟
مدیریتهای کوتوله ، فرصت طلبانی هستند که در هر دگرگونی ، تغییر یا انقلاب زاییده میشوند و حداقل دو سه دهه حضور جلبکی دارند و بعدها یا میمیرند و یا با تثبیت نظامها و نیاز جامعه به تحصیل کردهها و متخصصان متعهد از گردونه مدیریتی خارج میشوند ، اما متأسفانه اثرات آنها تا چند دهه در نظامها باقی میماند .
مدیریت کوتولهها برای این که رشد کنند ، نیاز به شرایط باتلاقی دارند ، آنها به شکل معمول ، در سطح حرکت میکنند ، زندگی جلبکی را دوست دارند ، آنها آویزان هستند ، به هر چیزی دست میزنند و به هرکاری مشغول میشوند ، کمی از این ، کمی از آن ، اهل مطالعه هستند اما خلاصه خوان هستند ، به هر غذایی نوک میزنند ، کمی فلسفه ، کمی شعر ، کمی قصه ، کمی فناوری ، کمی سیاست ، کمی مدیریت ، کمی زبان ، کمی حساب و کتاب ، کمی دین ، کمی روزنامه ، کمی … خلاصه از هر چیز ، کمی میدانند ، از هیچ موضوعی رویگردان نیستند ، در همه چیز اظهارنظر میکنند ، حرف بسیار میزنند ، مدعی دریایی از دانش هستند ، البته دریایی به عمق یک سانتیمتر .
مدیریتهای کوتوله ، سیاست روز را به خوبی میشناسند و سرفصلهای آن را حفظ کردهاند ، بیرق آنها بر پشت بام خانهشان افراشته شده است ، وزش باد را حس میکنند ، شاخکهای حساسی دارند ، میز و مقامی را که چسبیدهاند دیگر رها نمیکنند ، میدانند افسارشان را کجا ببندند ، در مجالس ختم بزرگان ، حضوری چشمگیر دارند ، حتی گاهی در صف صاحبان عزا میایستند ، تبریک و تهنیت را به موقع ارسال میکنند ، آنها فرصتها را نمیسوزانند ، حتی همسر را با شرایط خاص میگیرند ، برای فرزندانشان برنامهریزی مدیریتی دارند ، گرفتن عروس یا داماد بهانه خوبی برای رشد و توسعه مدیریت فامیلی است .
مدیریت کوتوله ، بهطور معمول در دوروبر خودش فقط کوتاهتر از خودش را انتخاب میکند ، طاقت دیدن هیچکس را که یک سانتیمتر از خودش بلندتر باشد ، ندارد ، اگر یکی دو تا را هم به اجبار تحمل کند برای حفظ موقعیت و ژستهای آتی است .
مدیریتهای کوتوله ، بله قربان گوی بالاتریها و جلاد پایینتریها هستند . شعار را خوب میشناسند ، از شعور دوری میکنند ، جزو سینه چاکان استفاده از سهمیه هستند و با استفاده از بورس و ماموریت خارج از کشور ، برای شما دو سه تا مدرک لیسانس و دکتری رو میکنند . حضور در کلاس را تفریح میدانند و برای گرفتن نمره از شیوههای مدیریتی! بهره کافی بردهاند .
مدیریت کوتوله ، هر روز ، تیتر همه روزنامهها را نگاهی میاندازد ، ظهر که میشود یکی دو ساعتی آستینش را بالا میزند ، دو سه ماهی از سال سیاه میپوشد ، صف اول هر مناسبتی مینشیند ، زاویه دوربینهای تلویزیون را به خوبی شناسایی کرده است .
آلبومهای خانوادگی را پاکسازی کرده است ، دوستان و همکلاسیهای بچگیها را طبقهبندی کرده است ، فامیلها را قبل از انقلاب به یاد نمیآورد ، بهطور معمول در هیچ خانهای بیش از یکی دو سال نمیماند ، در پرونده کارگزینی اداریاش هیچ چیز ندارد ، پنجشنبهها اصلاح کامل میکند ، از صبح شنبه جوانه میزند ، از پرخوری و مفتخوری کمی ناراحتی گوارشی پیدا کرده است ، توی چشم مخاطبان نگاه نمیکند ، آنها در نخستین روز انقلاب به دنیا آمدهاند ، حتی اگر صد ساله باشند .
مدیریتهای کوتوله ، ادا و اطوارشان زیاد است ، همه را پشت در اتاقشان به تناسب مسئولیت مراجعهکننده از چند دقیقه تا چند ساعت نگه میدارند ، برای این که جایگاهشان بالا رود ، خودشان به کسی تلفن نمیکنند ، پشت خط تلفن نگهتان میدارند و …
مدیریتهای کوتوله همه دنیا را برای خودشان میخواهند ، سارق حرفهای هستند ، اما طوری حرف میزنند که بقیه دنیا دزد هستند . دستی در هر پرونده و پروژهای دارند و در هر چیزی استعدادشان بروز میکند ، آنها سعی میکنند از امام مسلمانتر و از پاپکاتولیکتر جلوه کنند .
مدیریتهای کوتوله خیلی چیزها را میدانند و یک نکته را نمیدانند ، آنها نمیدانند که اگر جیرجیرک اسمش را به هر زور و ضربی فیل بگذارد و اگر همه آگهیهای دنیا بگویند او فیل است باز هم جیرجیرک است و به محض آنکه دهانش را باز کند ، خواهد گفت «جیر، جیر، جیر، جیر.»
به طور کلی مدیران کوتوله به افرادی گفته می شود که ذهن ناقصی دارند و توانایی انجام امورات مربوط به خود در حوزه مدیریت تحت امر خود را ندارند و دیگر اینکه در برخورد با کارکنان حوزه مدیریت خود ، فقط از زبان زور استفاده می کنند و با تهدید کارکنان به ندادن اضافه کاری و کم کردن آن ، سعی می کنند اهداف خود را پیش ببرند . این گونه مدیران چون هیچگونه بهره ایی از علم مدیریت نبرده اند ، برای اینکه خود را توانا نشان بدهند ، از کارشناسان و کارکنان حوزه مدیریت خود ، در مواجهه با مشکلات ، نمی توانند استفاده کنند و سعی می کنند با جابجایی کارکنان در حوزه های مختلف ، مدیریت ضعیف خود را بپوشانند و در صورت روبرو شدن با اعتراض کارکنان ، با استفاده از حربه های اداری ، صدای اعتراض را خاموش کنند .
سخن گهربار مولا علی(ع) به مالک اشتر :
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.